اندیشه سازان

محلی برای تجدید خاطرات اندیشه سازانی ها

اندیشه سازان

محلی برای تجدید خاطرات اندیشه سازانی ها

خبر خوب

دوستان عزیز

بنا به پیام های بسیار زیادی که از شما دوستان عزیز دریافت کردم مبنی بر اینکه دنبال نسخه کاغذی و یا پی دی اف کتابهای اندیشه سازان می گردید، تصمیم گرفتم نسخه پی دی اف کتابهای موجود را تهیه و در اختیار عزیزان قرار دهم.
برای تهیه این فایل ها عضو کانال تلگرام اندیشه سازانی ها شوید:
https://t.me/andishesazaniha

مقدمه کتاب شیمی 2 پیش دانشگاهی

مقدمه کتاب شیمی 2 پیش دانشگاهی آخرین مقدمه ای بود که اندیشه سازان نوشت. و بوی خداحافظی از کلمه به کلمه آن استشمام میشد. 

هان، رسیدیم به آخر خط! {این از معدود مقدمه هایی است که من دارم با خداحافظی شروع می کنم! چون بعید می دانم کسی شیمی پیش 2 را اوایل سال تحصیلی بخواند. احتمالا الان که این متن را می خوانید، آخرهای سال تحصیلی است}.

«آخر خط» چه قدر همیشه برای من جاذبه دارد. یادم می آید جوانی هامان که عضو تیم دو و میدانی دانشگاه تهران بودیم و گاه هفته ای 3 - 2 جلسه تمرین می کردیم، همیشه بعد از آن که مسافت تعیین شده از سوی مربی را با تمام قوا می دویدم، بعد از عبور از خط پایان همه اش در حالت انتظار بودم، نفس زنان، که الان مربی چه به من می گوید، زمانی که اندازه گرفته شده خوب بوده یا نه، الان دعوایم می کند یا نه، آفرین می گوید؟!

آخر خط، آخر خط، آخر خط! جایی که همیشه آدم اجرای برنامه هایش را به پایان رسانده، و همان جاست که فرصت می کند برگردد، و به مسیری که آمده یک نگاهی بیندازد. نقطه ی آه ها و افسوس هاست، افسوس فرصت هایی که در طی مسیر از دست رفته است. گاه هم نقطه شعف و شادمانی است، شادمانی از انجام وظیفه و پیروزی. گاهی هم آدم آن جا اصلا احساس خاصی ندارد!

چه قدر این آخر خط جای عجیبی است. هر کدام از کارهایی که می کنیم، یک آخر خط مخصوص نسبی خودش را دارد، و بعد هم که یک آخر خط کلی داریم تَهِ همش! هر کدام هم حال و هوا و حس خاص خودش را دارد.

این آخری ها یک بار برای تقدیر از دانش آموزانی که در این مسیر زحمت بیشتری کشیده بودند، یکی از نمایندگان عزیز و فعال اندیشه سازان در شهرستان (مشهد) همایشی برپا کرده بود و از من خواست که متنی برای لوح تقدیر بچه ها بنویسم. حالا همان متن را در اینجا برای شما هم می آورم، یک جورهایی یعنی خداحافظ!



به نام منشا تفکر و دانش

آن گاه که در لانه گردن فراز می داری، سینه را جلو می دهی، روی پنجه می ایستی 

و بال ها را بر هم می زنی تا بچه ها ببینند و یاد بگیرند، به این فکر نکرده ای که وقتی

پرواز را آموختند و پریدند و رفتند، چقدر آشیانه بوی تنهایی و غم خواهد گرفت.

اما تلخی این غم را به شیرینی تماشای پرواز آن ها معاوضه کن.

باشد تا روز به روز بیشتر اوج گیرند، و روزی خود آموخته هاشان را از آن 

پرواز سبکبال به بچه های دیگر بیاموزند.

خاطره ی موفقیت شما، فضای خانه ی اندیشه سازان را همیشه معطر نگاه خواهد داشت.

به یادتان خواهیم بود

به یاد ما باشید

اندیشه سازان

دفتر برنامه ریزی اندیشه سازان

بنابه درخواست تعدادی از کاربران عزیز اندیشه سازانی، تصویر جدول های داخل دفتر برنامه ریزی رو تقدیم حضورتون می کنم: